خدايــــــا
ميشه اون لحظه ي آخر که واسه همه هست (مرگ)
واسه ما پارتي بازي کني !!!!!!!!!!!
خـــدا حالا که فقط منمو تو و سمفوني باران ، چرا صـــدايـــم نمي زني؟
به پاکي باران که شکـــي نيست؛
نکند خودم نا محـــرمم...؟
عاشق هم شدي
مثل زليخـــا سمج باش
آنقدر رسوا بازي دربياور
تا خدا خودش پا درمياني کند...!!!
آي سـهراب
کجـايي که ببيني
عشق، ديگـر صداي فاصـله ها نيستــــ
صدايِ فنــرِ تخت است
وقتي که اَعصابِت خورده
ولي عشقت مياد دستِت رو آروم مي گيره و فِشارش ميــده
و تو اينقَدر آروم مي شي
که اگه صد سال بقيه مي نِشستنَد
وَ باهاتــ حَرف مي زدن آرامِش نمي گرفتي
من غــرورم را به راحتـــي به دست نيـــاوردم
کـه هر وقت دلـت خواست خـــردش کني
غــــرور من اگر بشکـنــــد
با تـکــه هــايـش
شاهــــرگ زنــدگــي تــو را نيز خواهـــد زد
بعَـــضيا تو زندگيه آدم
نقش هَله هولَ رو بازي ميکنن
ظاهِرشون قشنگـهُ بامَزن
ولي جلـوي رُشدمونُ ميگيرَن . . . !
يه رابطه از اونجايي خراب ميشه که...
تو ناراحتش کني و ....
يکي ديگه آرومش...
گوشه ي راستم بنويس
"زنده"
پخش مستقيم
از کجايش مهم نيست ،
بنويس زنده است
هر چند دلش گرفته باشـــد!!
بزرگترين خطايت اين بود
که ...
فکر مي کردي
من
براي هميشه
صبــــورم ...
براي دل من
هميشه تــــو خواهــي ماند...
حتي اگر ..............
مخاطب تمام اين نوشته هايم او شونــــد.
ميان اين همه
نوشته هاي مجازي
دلم براي
طعم يک سطر
دست خط واقعي
تنگ شده ست!!!
بيـــــزارم از افرادي که
صداي عــــرعــــرِ خود را نمي شنوند؛
درحاليکه گوش هاي تو را دراز مي بينند ...!
شايد
سرنوشت ما
خوابيدن کنار واژههاييست
که دوستشان نداريم!!!
خيلي سخته که عشقت رو با کــَس ديگه اي ببيني......
بعد بهش اس ام اس بدي کجايي...؟!!
بـگــه تـــو قـلبـتـــم . . . !
از اين به بعد هر کي بهت گفت دوست دارم
برو بغلش کن.....
تو چشماش نگاه کن.....
آروم سرتو بذار رو شونه ش....
و يواش در گوشش بگو: خب بسه ديگه خيلي خنديديم
يه آدمايي هستن نه ميشه درکشون کرد نه ميشه ردشون کرد همينطوري تو زندگيتن....
زل ميزنن به آرامشت!!
نـمـک بــر زَخمـم نَپـاش
يادَت باشَـــــــــد
اين نَـمـک هــارا از سـَــرِ سُــفره ي دِلِ مَـــن بَـــرداشتي.
گفتم چَشم
و هر چه بلاي ِ نبودن بود
به چشمانم كشيدم
مي دانم
آنقدر ، كه نگران ِ سپردنم به باد بودي
يادت رفت ، بگويي بي بلا ....
وقتي تو نيستي ،
نِگاهم حوصلـه نميـکند
پايَش را از چشمَم بيرون بُگذارد. . . !
زودتر برگــرد
گفتند که بي ريا بايد زيست!
آيينه شدم،
باز
شکستند مرا...
حالا که فرقي نمي کند کنارت ايستاده باشم يا نه!؟
بگذار همه چيز را از وسط قيچي کنم
تا تو...
در نيمي باشي
و من ...
در نيمي ديگر
راستي ...
با دستي که روي شانه ات جا گذاشته ام چه مي کني؟!...
تـمـام مـعـلوم هـا و مجـهـول هايـم را
بـه زحمـت کـنـار هـم مـي چـيـنم
فـرمـول وار ؛
مـرتـب و بـي نـقـص …
و تــو
بـا يـک اشـاره
هـمـه چـيـز را
در هـم مي ريــزي …
از همان ابتدا دروغ گفتند!
مگر نگفتند كه مــن و تــو ، مــا مي شويم؟!
پس چرا حالا مــن اين قدر تنهاست!
از كي تــو اينقدر سنگ دل شد؟!...
اصلا اين.... او... را كه بازي داد؟!...
كه آمد و تــو را با خود برد و شديد ما!
مي بيني
قصه ي عشقمان!
فاتحه ي دستور زبان را خوانده است...
خط زدن مـــن پـايــان من نيستــــ.....آغـــاز بي لياقتي توسـتــــ......!
دنياي عجيبي شده است !
براي دروغ هايمان خدا را قسم ميخوريم
و به حرف راست که ميرسيم مي شود جان تو ..!
نشسته ام
در کافه اي
بي تو
بي چاي
و بي لبخند!
تنها به اميد يک ميز دونفره
تا بيايي!!!!!!
کـوتـاه تــرين قصــه ي دنيـا
.
.
.
. . .رفــــــت
ما نسلي هستيم که
مهمترين حرف هاي زندگيمان را
نگفتيم
تايپ کرديم...!!
ميـداني،
گـاهي سـنگــدل تـريـن آدم دُنيـا هـم که بـاشي، يـک آن
يـاد کـسي روي قـفـسه سيـنه ات
ســنگــيني ميکــنــد
آنوقــت به طــور کـاملا غريزي،
نـفــس عميـقي ميکــِشي
تـا ســَنگ کـــوب نـَکـُني..!
يه چيزي که هيچ وقت فکرشُ نميکردم
که به اين زودي بهش برسم
اين بود که تو اين سن بشينمُ گاهي ناخودآگاه
نفسهاي عميق از ته دل بکشم...
واسه کشيدنشون حالا زود بود ...!!!! خـــــيــــلي زود
بزن به سلامتي حرفهاي دلت که به کسي نگفتي....
بزن به سلامتي اينکه کوه درد بودي ولي دم نزدي.....
بزن به سلامتي تنهايي هات ولي تنهايي رو دوست نداشتي...
بزن به سلامتي آرزوهايي که نتونستي لمسشون کني.....
بزن به سلامتي عشقي که طالعش به اسمت نبود ولي هنوزهم دوسش داري....
بزن به سلامتي شبهايي که تو تنهاييهات گريه کردي ولي نميدونستي براي چي....
بزن به سلامتي دوست و آدمهايي که از پشت خنجر زدن...
هنوز مست نشدم نگاه مي کنم به انتهاي شيشه و آخرين پيکم
ولي هنوز حرف دارم
هوسه قهوه کردم
هوسه ديدنش
هوسه شنيدنه صداي خنده هاش
هوسه بوي تنش
هوس کردم عين قبل بغلم کنه
هوسه بوسيدنش
هوسه گذاشتن سرم رو شونه هاي مردونش
ديوونه دلم برات تنگ شده.....ميفهمي؟
چطوري طاقت بيارم بي انصاف؟
دلم ميخواد تمام دلتنگيامو بالا بيارم
نه گريه نميکنم..........
من بهت قول دادم گريه نکنم
آرومم......
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: اس ام اس ، جملات فوق العاده زیبا و احساسی ، ،
برچسبها:













































